رییس دانشگاه تهران: استاد اخراجی نداریم/ آذین موحد: آقای مقیمی با لغتها بازی میکند، حکم انفصال از خدمت دارم
تاریخ انتشار: ۲۲ اسفند ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۹۳۶۲۳۴
«هیچ استاد اخراجی در دانشگاه تهران نداریم.»، این جمله را سید محمد مقیمی، رئیس دانشگاه تهران گفته است تا پرونده باز شده استادان اخراجی را ببندد. سال تحصیلی شروع نشده بود که خبر کنار گذاشتن برخی استادان از تدریس در دانشگاهها رسانهای شد، تقریباً همه دانشگاههای کشور سهمی در این ماجرا داشتند و دانشگاه تهران هم بدون سهم نبود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
البته که اخراج استادان عناوین متعددی به خود گرفت، شاید بیشترین عنوانی که شنیده شد قطع همکاری بود، عنوانی که جای کلمه اخراج نشست تا کمی از ابعاد ماجرا کم کند. حالا رئیس دانشگاه تهران اخراج استاد از دانشگاه را اینطور تعریف کرده است: «وقتی از ادعای اخراج استاد نام برده میشود به این معنا است که قرارداد یک استاد با استخدام رسمی دانشگاه تهران بهدلایل مختلف و به صورت یکطرفه لغو شود.»
تعریفی که تلاش میکند همه استادان پیمانی یا حقالتدریسی که قطع همکاری شدند، را از دایره پرونده اخراجیها خارج کند.
مقیمی ضمن تعریف کلمه اخراج مدعی شده که «شما اگر یک مورد اخراجی اساتید پیدا کردید، به من معرفی کنید. آمادگی کامل دارم که یک جلسه با حضور رسانهها برگزار کنم و با این استاد مدعی اخراج مناظره کنم.» حالا با همین تعریف از استاد اخراج شده، آذین موحد به خبرآنلاین میگوید که: «من خودم حاضر هستم در اینباره با شخص آقای مقیمی مناظره کنم.»
آذین موحد، دکترای موسیقی و عضو هیئت علمی دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران است (استخدام رسمی) که البته به خبرآنلاین میگوید بعد از قطع حقوق و منع تدریس در دانشگاه حالا حکم انفصال از خدمت به او دادهاند. او معتقد است: «آقای مقیمی با لغتها بازی میکند، ایشان از لغت اخراج استفاده میکند درحالیکه خودشان توضیح میدهند که اخراج معنی خاص خود را دارد. پس باید از ایشان بخواهیم نه درمورد اخراج بلکه درباره ممنوعیت از کار اساتید از طریق تعلیق و انفصال و قطع همکاری صحبت کنند.»
متن کامل گفتگو با آذین موحد در ادامه آمد است.
خانم دکتر رئیس دانشگاه تهران گفته که در این دانشگاه استاد اخراجی نداریم، نظرتان چیست؟
آقای مقیمی با لغتها بازی میکنند، ایشان از لغت اخراج استفاده میکنند درحالیکه خودشان توضیح میدهند که اخراج معنی خاص خود را دارد. پس باید از ایشان بخواهیم در مورد نه اخراج بلکه ممنوعیت از کار اساتید از طریق تعلیق و انفصال و قطع همکاری صحبت کنند.
شما جزو کسانی بودید که خبر اخراجتان از دانشگاه شنیده شد، الان وضعیت کاری شما چهطور است؟
من الان در انفصال موقت از خدمت هستم. ابتدا حقوق من را قطع کردند، بعد از ۱۰ ماه که حقوق من قطع بود من را تعلیق کردند و بعد از آن حکم انفصال از خدمت برایم صادر کردند، البته من به این حکم انفصال موقت اعتراض کردم، اما هنوز نمیدانم نتیجه آن چه خواهد بود و رای تجدید نظر چه زمانی صادر خواهد شد. فعلا که ممنوع التدریسم.
اگر قرار باشد یک استاد رسمی از دانشگاه اخراج شود، مراحل خاصی وجود دارد؟
اساسا بر اساس قانون اصلا چنین حقی مبنی بر اخراج اساتید به دانشگاهها داده نشده که یک استاد رسمی تمام وقت را سرخود اخراج کنند. براساس آییننامه تخلفات انتظامی اعضاء هیئت علمی، چنانچه پرونده تخلفی برای یک عضو هیئت علمی به جریان بیفتد، تا رسیدگی کامل حقوقی و صدور رای نهایی که منظور از رای نهایی، رای قطعی صادره از مرحله تجدیدنظر است، دانشگاه حق هیچگونه تعارضی را در روند خدمتگزاری و تدریس عضو هیئت علمی نمیتواند اعمال کند.
شاید پس از رسیدگی در مرحله نهایی حکم اخراج صادر شود، اما در این آیین نامه مراحل زیادی برای اعلام جرم و تفهیم اتهام و رسیدگی به تخلف و انواع جریمهها پیشبینی شده است که ضوابط بسیاری هم دارد، اما متاسفانه بعد از اعتراضات ۱۴۰۱ نهتنها شاهد عدم پایبندی به مفادِ بعضا نادرست همین آییننامه بودیم، بلکه برخی از مفاد آییننامه نیز شفاها گفته میشود که تغییر داده شده، اما رسما به دانشگاهها و اساتید اعلام نشده است.
اگر استادی تخلفی مرتکب شود در روند رسیدگی اول باید به استاد هشدار شفاهی بدهند، بعد هشدار کتبی بدون درج در پرونده، بعد هشدار کتبی با درج در پرونده، مرحله بعد در صورت ثبت و تفهیم تخلف و محرز شدن تخلف، قطع حقوق تا کسر یکسوم از درآمد ماهیانه و در نهایت اگر تخلف سنگینی باشد پله پله مراحل دیگر تا پس از رسیدگی قانونی شفاف، مستدل و مستند و عدله کافی قطع کانل حقوق و قطع همکاری صادر شود؛ بنابراین استفاده از لغات دوسویه و پررنگ کردن جملاتی که عوامپسند و گمراه کننده هستتد باعث شبهه و انتقال اطلاعات نادرست میشود که از اشخاصی که در سطح ریاست دانشگاهها هستند بعید است.
درباره شما این مراحل که گفتید طی شد؟
از جنبش زن، زندگی، آزادی تا به امروز دانشگاه از آییننامه تخلفات انتظامی وزارت علوم بههیچ وجه استفاده شفافی نکرده است لااقل در ارتباط با من که به شکل آتش به اختیار عمل کردند و هیچکدام از مراحل ذکر شده در آییننامه را بدرستی انجام ندادند، وضعیت من بدون هرگونه رسیدگی حقوقی و قضایی آغاز شد. از آذر ۱۴۰۱ ناگهان در سکوت کامل دانشگاه و رئیس دانشکده و ادارات مسئول و کلیه عناصر مدیریتی قطع حقوق شدم، سپس بعد از ۱۰ ماه که قطع حقوق بودم در شرایطی که دانشگاه نگران تخلف بزرگی که کرده است، برای برون رفت از غفلت و اشتباهی که در مورد یک استاد رسمی با ۳۰ سال سابقه کار درخشان مرتکب شده، یک پرونده تخلف انتظامی با اتهامات کذب توسط اداره حراست دانشگاه علیه من درست کردند، تا مثلا با ارعاب و فشار بنده را رام کنند.
اما متوجه شدند این فشارها باعث سکوت و ترس من نمیشود، بلکه در پرونده سازیهای نادرستی که علیه دانشجویان در کمیته انضباطی تشکیل داده بودند، نه تنها همراه آنان در هنگام تفهیم اتهام پشت درب دبیرخانه کمیته انضباطی نشستم بلکه برای پیشگیری از صدور احکام نادرست علیه آنها با همراهی برخی همکارانم به دفتر رئیس حراست مراجعه کردم و حقوق دانشجویان را بازگو شدم و در روز رسیدگی به پروندههایشان به کمیته انضباطی مراجعه کردم تا در ارتباط با وقایع پیش آمده مشاهدات خود را از حقیقت بگویم و به افشاگری علیه نیروهای حراست بپردازم.
بدین ترتیب دانشگاه علیه من پرونده سازی دروغ کرد و مرا به تعلیق از تدریس در آورد، زیرا تا قبل از آن علی رغم قطع حقوق کماکان درس میدادم، اما با پرونده سازی دروغ که هیچیک از اتهامات مندرج واقعیت ندارد، موفق به تعلیق من شدند و نامم را از سامانه ثبت نام حذف و کلاسهایم را به اساتید دیگر واگذار کردند و مدتی بعد هم در ارتباط با پرونده دروغینی که علیه من تشکیل داده بودند برایم حکم انفصال موقت از خدمت صادر کردند.
با رئیس دانشگاه دراینباره صحبت کردید؟
آقای مقیمی یکبار مرا خواستند تا اعلام کنند میخواهند تعلیق مرا رفع کنند که در پاسخ به ایشان گفتم اول پرونده اتهامات دروغی را که در کمیسیون تخلفات انتظامی هیئت علمی برایم به جریان انداختهاید، مختومه اعلام کنید و حقوقهای بلوکه شده را پرداخت کنید و سپس از رفع تعلیق سخن بگویید که ایشان نسبت به این موارد اظهار بیاطلاعی کردند و گفتتد تخلفات انتظامی اساتید به ایشان ربطی ندارد و رئیس دانشگاه هیچ ارتباطی با کمیته مربوطه ندارد که بسیار عجیب بود و اعتراضم را به ایشان کردم که چرا رئیس دانشگاه نباید از اتفاقات اینچنینی با خبر باشد.
به نظر شما عجیب نیست؟ همان روز از ایشان و بارهای دیگر از دانشگاه درخواست کردم که دستور یا آییننامه یا هر حکمی را که منجر به قطع حقوق بنده در آذر ماه ۱۴۰۱ شده است به دستم برسانند، بعلاوه مستنداتی که عدله کافی برای اتهامات کذبی که در پرونده سازی علیه من انجام شده به دستم برسانند که هیچوقت به این موارد رسیدگی نشد. الان هم بعد از حکم بدوی که انفصال موقت از خدمت برایم صادر کردهاند حدود سه ماه است که از اعتراض من به حکم میگذرد و هنوز هم خبری نیست و رای نهایی را صادر نکرده اند.
الان وضعیت نهایی تدریس شما در دانشگاه چهگونه است؟
بنده کماکان ممنوع الکار و در انفصال موقت به سر میبرم و تا زمانی که حکم نهایی برایم صادر نشود نهتنها وضعیت تدریس و بازگشتم به کار مشخص نخواهد بود بلکه حتی قادر به شکایت به مراجع قضایی خارج از دانشگاه نیستم، زیرا حکم نهایی را صادر نمیکنند. حالا با این اوصاف آقای مقیمی میفرمایند کسی را اخراج نکردهاند، بسیار خوب، شاید اخراج را درست گفته باشند، اما باید از ایشان پرسید اساتیدی که ممنوع الکار، تعلیق، منفصل از خدمت و قطع رابطه شدهاند چطور؟ آیا بدنه هیئت علمی همچون قبل از شهریور ۱۴۰۱ همگی مشغول بهخدمت هستند؟
من که نیستم؛ بنابراین باید ببینیم ایشان نقش خود را بهعنوان رئیس دانشگاه مادر ایران چه میبینند؟ فقط حفظ ظاهر، بازی با کلمات و عادی جلوه دادن شرایط دانشگاه و همسویی با منویات سیاسی و سیاستورزی، یا مدیریت موثر دانشگاه، حفظ رویکرد آکادمیک و رعایت وجدان حرفهای در حمایت از منافع دانشگاه، رسیدگی شفاف بهحقوق دانشجویان و حقوق اساتید؟ بنابراین توصیه میکنم دوباره از ایشان این سوال را بفرمایید و بخواهید توضیحاتشان را شفاف کنند. من خودم حاضر هستم در اینباره با شخص آقای مقیمی مناظره کنم.
منبع: خبرآنلاین
tags # دانشگاه تهران سایر اخبار نتایج باورنکردنی چندین سال تحقیق؛ زمان مرگ دقیقا چه اتفاقی میافتد؟ کاربرد عجیب آلت تناسلی سنگی در بین انسانهای اولیه گونهای جدید از انسان اولیه کشف شد؛ مرد اژدها کیست؟ برهنگی برای جفتگیری؛ عنکبوت نر برای جفتگیری پوست عنکبوت ماده را میکند!منبع: زیسان
کلیدواژه: دانشگاه تهران تخلفات انتظامی دانشگاه تهران رئیس دانشگاه استاد اخراج انفصال موقت پرونده سازی حکم انفصال آقای مقیمی قطع همکاری دانشگاه ها آیین نامه هیئت علمی یک استاد قطع حقوق علیه من
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت zisaan.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «زیسان» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۹۳۶۲۳۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
شاهنشاه آریامهر حقوق دهخدا را قطع کرد / بازجویی هایی که به مرگ رئیس دانشگاه تهران منتهی شد / سرگذشت غم انگیز سیاستمدار میانهرو و ادیب دانشمند
فروزان آصف نخعی: کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، یکی از دو کودتای ننگین تاریخ معاصر ایران زمین است که هر دو توسط خاندان پهلوی پدر و پسر صورت گرفت. کودتایی که علاوه بر نیروهای سیاسی اغلب فرزانگان این کشور از جمله اندیشمندان این سرزمین را همچون علی اکبر دهخدا، به مسلخ برد و نشان داد دمکراسی و شبه مدرنیته شاهنشاهی، با فرزانگانش چگونه سرناسازگاری گذاشته است.
لغت نامه و امثال و حکم مهمترین پروژه دهخدا
علی اکبر دهخدا معروف به دخو (نام مستعار او در نشریه؛ مخفف دهخدا) شاعر، طنزپرداز، روزنامه نگار، و مبارز سیاسی بود که فعالیت اش را از دوره قاجار آغاز و در دوره محمدعلی شاه مجله صوراسرافیل را منتشر کرد. صور اسرافیل به دلیل انتشار مقالات انتشار مقالاتی علیه استبداد شاه پس از ۱۳ ماه توقیف وسردبیر آن جهانگیرخان صوراسرافیل به دستور محمدعلی شاه اعدام شد.
پس از آن دهخدا به سوئیس رفت و سه شماره دیگر از صوراسرافیل را در آنجا منتشر کرد. با سقوط سلسله قاجار، و روی کارآمدن پهلوی، دهخدا به ایران بازگشت و تا سال ۱۳۱۱ چهار جلد از «امثال و حکم» را منتشر کرد. بازگشت دهخدا به ایران همزمان با آغاز مشروطیت بود. دهخدا از دست پروردگان شیخ هادی نجمآبادی محسوب میشود که در جنبش مشروطه نقشی مهم ایفا کرد. دهخدا در بیان خاطرات خود، «تربیت عقل» خویش را به شیخ هادی «طائب ثراة» نسبت داده است و او را همراه دو مربی دیگر خود، «وجودی استثنایی» خواندهاست.
پس از پایان نخستین جنگ جهانی، دهخدا از فعالیتهای سیاسی کناره گرفت، و در دورهی پادشاهی رضاشاه به کارهای علمی، ادبی و فرهنگی پرداخت. در این دوره است که او به عنوان سیاستمداری میانه رو وارد میدان سیاست ایران می شود. او از جمله روشنفکران صاحب نامی است که با مشی ای میانه، یک پا در قدرت و یک پا در میان مردم داشت و تلاش می کرد منافع ملی را همواره حفظ کند. از این رو در سال ۱۳۰۶ مدرسهٔ سیاسی به مدرسهٔ عالی حقوق و علوم سیاسی تغییر نام یافت، مسئولیت ریاست آن را علیاکبر دهخدا به عهده گرفت. در سال ۱۳۱۴ به عضویت فرهنگستان ایران انتخاب شد. از زمان تأسیس دانشگاه تهران در سال ۱۳۱۳ ریاست دانشکده حقوق و علوم سیاسی را تا سال ۱۳۲۰ به عهده داشت. در این سال از خدمات دولتی بازنشسته شد و یکسره به کار لغتنامه پرداخت.
عیادت دهخدا از دکتر مصدقدر همین دوران بود که در جواب استفسار دوستان که چرا شعر و نثری به سبک آنچه در صور اسرافیل منتشر میکرد نمیسراید و نمینویسد، میگفت: «در این زمانه بسیارند کسانی که حاضرند وقت و نیروی خود را صرف شعر گفتن و مقاله نوشتن و طبع و نشر آنها در روزنامهها و مجلات کنند، ولی شاید کمتر کسی باشد که بخواهد و بتواند با تألیف آثاری مانند امثال و حکم و لغتنامه وظیفهای دشوار و خستهکننده و طاقتسوز ولی واجب را تحمل کند.» در نخستین کنگره نویسندگان ایران در تیر ماه ۱۳۲۵ دهخدا در هیئت رئیسه شرکت داشت. در همان سال از جمله نویسندگان و اهل فرهنگی بود که بیانیه صلح استکهلم را امضاء کرد.
مهمترین پروژه دهخدا، کار بر روی «لغت نامه » است. پروژه ای که عمر گرانقدرش را برای تدوین آن صرف کرد. بنا بر روایت های تاریخی و به نقل از موسسه دهخدا، «دهخدا کار تالیف لغت نامه را به تنهایی و در خانه خود انجام می داد و نتیجه تحقیقات و پژوهش هایش را بر روی برگه هایی یادداشت می کرد. پس از آن که بیش از دو میلیون برگه یادداشت جمع شدند، دهخدا به این فکر می افتد که این برگه ها را در قالب کتاب چاپ کند. با این حال سرمایه ای برای این کار نداشت.»
به نظر می رسد فرزانگی، و عدم وابستگی به رانت قدرت، گریبانش را می فشرد به نحوی که به دلیل فقدان سرمایه قادر به انتشار تنها یک جلد از لغتنامه شد. «دهخدا با رنج زیاد، اندک سرمایه ای جمع و اولین جلد لغت نامه اش را در سال ۱۳۱۹ منتشر کرد. او در سال ۱۳۲۰ از مدرسه عالی حقوق و علوم سیاسی بازنشسته شد و همچنان در تلاش برای کسب سرمایه جهت چاپ جلدهای دیگر لغت نامه بود.»فقدان سرمایه لازم، باعث شد، و ثروت تمام زندگی اش را به مجلس شورای ملی وقت بسپارد: « او در سال ۱۳۲۴ میلیون ها برگه ای را که حاصل تحقیقاتش در گردآوری لغت نامه بود، به ملت ایران هدیه کرد و آن را به مجلس شورای ملی سپرد.»
پاداش روشنفکر ادیب و مسئول، زندان و قطع حقوق
او از جمله روشنفکران صاحب نامی است که با مشی ای میانه، یک پا در قدرت و یک پا در میان مردم داشت و تلاش می کرد منافع ملی را همواره حفظ کند. فراستخواه در کتاب کنشگران مرزی، دهخدا را نیز در زمره کنشگران مرزی تحلیل می کند. موسسه لغت نامه از نظر فراستخواه و مسئولیت هایی که او در زندگی خود برعهده داشته ، «عملکردی است در فضای واسط میان دستگاه حکمرانی، از یک سو و حیات مدنی و فکری و فرهنگی و اجتماعی جامعه از سوی دیگر. صص ۳۲ و ۲۲۰» یکی از مهم ترین سرفصل های زندگی دهخدا، همراهی او با دکتر محمد مصدق رهبر نهضت ملی شدن نفت ایران است.
او که خود به زبان و ادب پارسی علاقه و اهتمام داشت، مسئولیت روشنفکری و نقد قدرت و ظرفیت سازی و اصلاح آن به همراه اصلاح جامعه، باعث می شد تا از اوضاع و احوال روزگار خود غافل نشده و به حوزه سیاست وارد شد. یکی از فرازهای روشن زندگی دهخدا حمایت از محمد مصدق در دوران نخست وزیری اش است. این دوستی برای او هزینه سنگینی نیز به همراه داشت. شفیعی کدکنی در دهمین مراسم بزرگداشت علی اکبر دهخدا گفت : « در حق دهخدا کوتاهی کردهایم، دهخدا چوبِ همکاری و دوستی و عشقش به دکتر محمّد مصدّق را میخورَد و هنوز هم میخورَد.»
در وقایع کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ علیه دکتر مصدق، علی اکبر دهخدا دستگیر و مورد بازجویی های فراوان قرار گرفت و دچار لطمات فراوان شد. حقوق بازنشستگی دهخدا قطع و از سخنرانی و فعالیت در مجامع عمومی منع شد و هرچند وقت یک بار جهت پاسخ دادن به برخی سوالات به شهربانی احضار می شد.
محمد دبیرسیاقی پژوهشگر موسسه دهخدا می نویسد: «آخرین بار در ۲۵ مهر ۱۳۳۲، او را به دادستانی دعوت کردند، و پس از ساعت ها معطلی و پاسخ به سوالات تکراری، رنجور و خسته او را به منزل بازگرداندند و در هشتی منزل رها کردند. پیر فرسوده از حال برفته بی آگاهی اهل خانه، ساعت ها نقش بر زمین بماند تا خادمی که برای ادای فریضه صبح برخاسته بود، کالبد فسرده اش را به درون حمل کرده و اهل خانه را آگاه ساخته تا تیمارداری وی کنند.» دهخدا بعد از این واقعه با ابتلا به سینهپهلوی شدید، سرانجام در هفتم اسفندماه سال ۱۳۳۴ زندگی را بدرود گفت.
محمدرضا شفیعی کدکنی و علی اکبر دهخدا
پهلوی دوم به دلیل همراهی دهخدا با مرحوم مصدق، او را آنگونه نقره داغ کرد که سرمشقی برای دیگر متفکران این مرزو بوم باشد. اندیشمندی که سال ها عمر خود را صرف عظمت ایران و ایرانیان کرده بود. به همین دلیل است که کدکنی در پیامی به دهمین مراسم بزرگداشت علی اکبر دهخدا در باره اش می گوید:«بنده بارها و بارها هم اندیشیدهام و هم گفتهام و شاید هم نوشته باشم که در قرن بیستم کسانی که مفهوم ایران را به لحاظِ فرهنگی حفظ کردهاند و گسترش دادهاند و مایهٔ بقاء و استمرار و جاودانگی آن شدهاند، افرادی هستند که ما در کنار بزرگانِ قدیممان امثال فردوسی و نظامی و سعدی و حافظ باید برایشان احترام قائل بشویم و به تناسبِ خدماتی که به فرهنگِ ملّیِ ما کردند، سپاسگزارِ آنها باشیم تا جامعه بداند که ملّتِ ایران قدرشناس پاسداران فرهنگِ ملّیِ او هستند.فکر میکنم اگر معدل همه کوششهایی که در این قرن در جهت پاسداری از فرهنگ ملّی ما انجام شده است گرفته بشود، علیاکبر دهخدا بالاترین جایگاه را در این برآورد حتماً دارد.»
این گفته کدکنی، برای دانشجویان و استادان رشته ادبیات فارسی، علاوه بر امثال حکم، و لغت نامه، یادآور برخی دیگر از ۲۰ اثر مهم دهخدا از جمله تصحیح دیوان منوچهری، تصحیح دیوان حافظ، تصحیح دیوان سید حسن غزنوی، تصحیح دیوان مسعود سعد، تصحیح دیوان سوزنی سمرقندی، تصحیح دیوان فرخی سیستانی، تصحیح دیوان ابن یمین، تصحیح لغت فرس اسدی، تصحیح صحاح الفرس، تصحیح یوسف و زلیخا و ...است . از این رو است که می گوید: « دهخدا اگر به فرهنگِ دیگری تعلّق داشت، مردم آن فرهنگ، هرقدر هم عقبافتاده بودند، بیشتر از این که ما نسبت به او احترام قائلیم، احترام قائل میشدند. ما در حق دهخدا کوتاهی کردهایم و نسلهای اکنون و آینده باید جبران این کوتاهی ما را بکنند. دهخدا چوبِ همکاری و دوستی و عشقش به دکتر محمّد مصدّق را میخورَد و هنوز هم میخورَد.»
بیشتر بخوانید:
ریشه های عشق در زندگی گرایی ایرانیان / بدیو: عشق در آثار کگور در زندگی رخ می دهد پیام های کاهش شرکت در نماز جمعه حجت الاسلام صدیقی در محاصره نظامی کشور، تندروها به حفظ ایران نمی اندیشند / تندروها به تغییر نظام دامن می زنند / مصلحتی بالاتر از حفظ آبروی اسلام در جهان نیست بیایید روزنهگشایی کنیم، خود به گشایش روزنهای منتهی شد216216
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1899118